آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند
|
|
دل سوختگان غیر عذاب از تو نخواهند
|
فردای قیامت که حساب همه خواهند
|
|
خونین کفنان هیچ حساب از تو نخواهند
|
گر بیگنهان را کشی امروز به محشر
|
|
تقصیر تو بخشند و عقاب از تو نخواهند
|
گر خون محبان خوری از تاب محبت
|
|
پاداش عمل در همه باب از تو نخواهند
|
قومی که جگر سوخته آتش عشقند
|
|
شاید که بجز بادهی ناب از تو نخواهند
|
جمعی که به بیداریشان کام ندادی
|
|
جور است که یک بوسه به خواب از تو نخواهند
|
تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب
|
|
صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند
|
مردم ز سیه چشم تو در میکدهی عشق
|
|
مستند به حدی که شراب از تو نخواهند
|
هر جا که برآید ز غمت نالهی عشاق
|
|
ارباب طرب چنگ و رباب از تو نخواهند
|
الحق که غزالان سیه چشم فروغی
|
|
حیف است غزلهای خوش آب از تو نخواهند
|