کسی پا به کوی وفا میگذارد
|
|
که اول سری زیر پا میگذارد
|
لبی تشنه لب داردم چون سکندر
|
|
که منت بر آب بقا میگذارد
|
دلی باید از خویش بیگانه گردد
|
|
که رو بر در آشنا میگذارد
|
سری کی شود قابل پای قاتل
|
|
که از تیغ رو به قفا میگذارد
|
کسی میزند چنگ بر تار مویش
|
|
که سر بر سر این هوا میگذارد
|
کجا کام حاصل شود رهروی را
|
|
که کام از پی مدعا میگذارد
|
کجا میتوان بست کار کسی را
|
|
که اسباب کامش خدا میگذارد
|
دل آخر ز دست غمش میگریزد
|
|
مرا در میان بلا میگذارد
|
ز کویش به جای دگر میرود دل
|
|
ولی هر چه دارد به جا میگذارد
|
دو تا کرده قد مرا نازنینی
|
|
که بر چهرهی زلف دوتا میگذارد
|
دعای مرا بی اثر خواست ماهی
|
|
که تاثیر در هر دعا میگذارد
|
فتادهست کارم به رعنا طبیبی
|
|
که هر درد را بیدوا میگذارد
|
سزد گر ببوسد لبت را فروغی
|
|
که در بزم سلطان ثنا میگذارد
|
عدو بند غازی ملک ناصرالدین
|
|
که گردون به حکمش قضا میگذارد
|