مهره توان برد، مار اگر بگذارد
|
|
غنچه توان چید، خار اگر بگذارد
|
با همه حسرت خوشم به گوشهی چشمی
|
|
چشم بد روزگار اگر بگذار
|
کام توان یافتن ز نرگس مستش
|
|
یک نفسم هوشیار اگر بگذار
|
سر خوشم از دور جام و گردش ساقی
|
|
گردش لیل و نهار اگر بگذار
|
فصل گل از باده توبه داده مرا شیخ
|
|
غیرت باد بهار اگر بگذار
|
بوسه توان زد بر آن دهان شکرخند
|
|
گریهی بیاختیار اگر بگذار
|
پرده توانم کشید از آن رخ زیبا
|
|
کشمکش پردهدار اگر بگذارد
|
بر سر آنم که در کمند نیفتم
|
|
بازوی آن شهسوار اگر بگذارد
|
وانگذارم به هیچ کس دل خود را
|
|
غمزه آن دل شکار اگر بگذارد
|
دست نیابد کسی به خاطر جمعم
|
|
زلف پریشان یار اگر بگذارد
|
هیچ نگردم به گرد عشق فروغی
|
|
جلوهی حسن نگار اگر بگذار
|