غمش را غیر دل سر منزلی نیست
|
|
ولی آن هم نصیب هر دلی نیست
|
کسی عاشق نمیبینم و گر نه
|
|
میان جان و جانان حایلی نیست
|
کی اش مجنون لیلی میتوان گفت
|
|
کسی کافسانه در هر محفلی نیست
|
کجا گردد قبول خواجهی ما
|
|
غلامی راکه بخت مقبلی نیست
|
نشاطی هست در قربان گه عشق
|
|
که مقتولی ملول از قاتلی نیست
|
شرابی خوردهام از جام طفلی
|
|
که در خم خانهی هر کاملی نیست
|
من از بی حاصلی حاصل گرفتم
|
|
و زین خوشتر کسی را حاصلی نیست
|
سر کوی عدم گشتم که آنجا
|
|
دو عالم را وجود قابلی نیست
|
شدستم غرق دریایی که هرگز
|
|
غریقش را امید ساحلی نیست
|
من و آن صورت زیبا فروغی
|
|
که این معنی به هر آب و گلی نیست
|