پیکی مرا به سوی تو غیر از نسیم نیست
|
|
آن هم ز بخت تیرهی من مستقیم نیست
|
کس دل ز غمزهات به سلامت نمیبرد
|
|
الا کسی که صاحب ذوق سلیم نیست
|
لعل تو نرخ بوسه مگر نقد جان کند
|
|
ور نه به قدر سنگ تو در کیسه سیم نیست
|
بیگانه را به کوی خود ای آشنا مخوان
|
|
کاهل جحیم در خور باغ نعیم نیست
|
چندان به لطف دوست دلم شد امیدوار
|
|
کز خصمی رقیب مرا هیچ بیم نیست
|
گر بر من آن نگار پری چهره بگذرد
|
|
تشویشم از عقوبت دیو رجیم نیست
|
گر بنده با خبر شود از بحر رحمتش
|
|
با عفو خواجه هیچ گناهی عظیم نیست
|
طومار جرم ما همه از جام باده شست
|
|
یارب که گفت ساقی مستان کریم نیست
|
فارغ فروغی از غم روی تو کی شود
|
|
غافل شدن ز مساله کار حکیم نیست
|