در مرثیه امام ناصر الدین ابراهیم باکوئی

در دار الکتب چو باز کند نسختی از صحاح بفرستد
بفرستد به من سقیم صحاح درد ندهد صحاح بفرستد
وقت هیجاست در خورد که علی سوی قنبر سلاح بفرستد
کتب علم گنج روحانی است سوی عالم مباح بفرستد
هم خزانه‌ی فتوح بگشاید هم نشانه‌ی فلاح بفرستد
مال دنیاست سنگ استنجا به سوی مستراح بفرستد
به کرم بی‌جگر به خاقانی آنچه کرد اقتراح بفرستد

سر سخنان نغز خاقانی از خواجه شنو که علمش او دارد
از تشنه بپرس ارز آب ایرا ارز او داند که آرزو دارد