در مدح شروان شاه

هان ای زمانه دولت شاه اخستان نگر کافاق را ز روستم زال درگذشت
آمد همای رایت شاهنشهی پدید وز کرکس فلک ز پر و بال درگذشت
نعل سمند و افسر شروان شهان به قدر از تاج قیصر و سر چیپال درگذشت
جان می‌کند نثار منوچهر از بهشت بر شاه اخستان که ز امثال درگذشت
گر شابران بهشت ارم شد به عهد او شروان به فرش از حرم امسال درگذشت
مهر شرف به صفه‌ی شاه اخستان رسید صفه ز هفت چرخ کهن سال درگذشت
آواز کوس عرش ز ایوان اخستان بر آسمان ز دعوت ابدال درگذشت
جان عدو که بود ز سهمش نهفته حال شد باز هفت دوزخ و در حال درگذشت
مسکین عدو که فال می‌زد به روز تنگ روزش به آخر آمد و از فال درگذشت
تا شیر مرغزاری نصرت کمین گشاد چاره ز دست روبه محتال درگذشت
اسکندر آمد و در یاجوج درگرفت عیسی رسید و نوبت دجال درگذشت