غصه بندد نفس افغان چکنم؟
|
|
لب به فریاد نفسران چکنم؟
|
غم ز لب باج نفس میگیرد
|
|
عمر در کار رصدبان چکنم؟
|
نامرادی است چو معلوم امید
|
|
دست ندهد، طلب آن چکنم؟
|
مشرفان قدرم حسب مراد
|
|
چون نرانند به دیوان چکنم؟
|
رشتهی جان مرا صد گره است
|
|
واگشادن همه نتوان چکنم؟
|
دوستانم گره رشتهی جان
|
|
نگشایند به دندان چکنم؟
|
کار خود را ز فلک همچو فلک
|
|
چون نبینم سر و سامان چکنم؟
|
از خم پشت و نقطهای سرشک
|
|
قد و رخسار فلکسان چکنم؟
|
فلک افعی زمرد سلب است
|
|
دفع این افعی پیچان چکنم؟
|
دور باش دهنش را چو کشف
|
|
زاستخوان بیهده خفتان چکنم؟
|
ایمه دوران چو من آسیمهسر است
|
|
نسبت جور به دوران چکنم؟
|
چرخ چون چرخ زنان نالان است
|
|
دل ز چرخ این همه نالان چکنم؟
|
چرخ را هر سحر از دود نفس
|
|
همچو شب سوخته دامان چکنم؟
|
خاک را هر شبی از خون جگر
|
|
چون شفق سرخ گریبان چکنم؟
|
ز آتشین آه بن دریا را
|
|
چون تیممگه عطشان چکنم؟
|
هفت دریا گرو چشم من است
|
|
من تیمم به بیابان چکنم؟
|
قوتم از خوان جهان خون دل است
|
|
زلهی همت ازین خوان چکنم؟
|
چون بر این خوان نمک بینمکی است
|
|
دیده از غم نمک افشان چکنم؟
|
بر سر آتش از این بینمکی
|
|
گر نمک نیستم افغان چکنم؟
|
چون به گیتی نه وفا ماند و نه اهل
|
|
ذم اهلیت اخوان چکنم؟
|
خوان گیتی همه قحط کرم است
|
|
خضرم از خوان خضر خان چکنم؟
|
هر شبانگه پر و هر صبح تهی است
|
|
خواجه چنین باشد این خوان چکنم؟
|
نیست در خاک بشر تخم کرم
|
|
مدد از دیده به باران چکنم؟
|
شوره خاکی را کز تخم تهی است
|
|
فتح باب از نم مژگان چکنم؟
|
جوهر حس بر هر خس چه برم؟
|
|
پر طاووس، مگس ران چکنم؟
|
چند نان ریزهی خوانهای خسان
|
|
گرنه آبم خس الوان چکنم؟
|
بستهی غار امیدم چو خلیل
|
|
شیر از انگشت مزم، نان چکنم؟
|
همچو ماهی سر خویش از پی نان
|
|
بر سر سوزن طفلان چکنم؟
|
گوئیم نان ز در سلطان جوی
|
|
آب رو ریزد بر نان چکنم؟
|
لب خویش از پی نان چون دو نان
|
|
بوسه زن بر در سلطان چکنم؟
|
همچو زنبور دکان قصاب
|
|
در سر کار دهن جان چکنم؟
|
پیش هر خس چو کرم فرمان یافت
|
|
عقل را سخرهی فرمان چکنم؟
|
تب زده زهر اجل خورد و گذشت
|
|
گل شکرهای صفاهان چکنم؟
|
تاج خرسندیم استغنا داد
|
|
با چنین مملکه طغیان چکنم؟
|
نعمتی بهتر از آزادی نیست
|
|
بر چنین مائده کفران چکنم؟
|
مادر بخت فسرده رحم است
|
|
خشک دارد سر پستان چکنم؟
|
آب چون نار هم از پوست خورم
|
|
چون نیابم نم نیسان چکنم؟
|
از درون خانه کنم قوت چو نحل
|
|
چون جهان راست زمستان چکنم؟
|
سنگ بر شیشهی دل چون فکنم
|
|
روح را طعمهی ارکان چکنم؟
|
آتش اندر تن کشتی چه زنم
|
|
نوح را غرقهی طوفان چکنم؟
|
شاه دل را که خرد بیدق اوست
|
|
در عریخانهی خذلان چکنم؟
|
نینی آزادم ازین لوح دورنگ
|
|
عقل را طفل دبستان چکنم؟
|
چون رسید آیت روز آیت شب
|
|
محو کرد آیت ایشان چکنم؟
|
طبع غمگین چکنم ز آنچه گذشت
|
|
دل از آنچ آید شادان چکنم؟
|
هست نه شهر فلک زندانم
|
|
عیش ده روزه به زندان چکنم؟
|
کم زنم هفت ده خاکی را
|
|
دخل یک هفتهی دهقان چکنم؟
|
همتم بر کیهان خوردآب
|
|
ننگ خشک و تر کیهان چکنم؟
|
کاوهام پتک زنم بر سر دیو
|
|
در دکان کوره و سندان چکنم؟
|
خادمانند و زنان دولتیار
|
|
چون مرا آن نشد آسان چکنم؟
|
دولت از خادم و زن چون طلبم
|
|
کاملم میل به نقصان چکنم؟
|
پیش تند استر ناقص چو شگال
|
|
شغل سگساری و دستان چه کنم؟
|
چیست جز خاک در این کاسهی چرخ
|
|
طعمه زین کاسهی گردان چکنم؟
|
همه ناکامی دل کام من است
|
|
گرد کام این همه جولان چکنم؟
|
من به همت نه به آمال زیم
|
|
با امل دست به پیمان چکنم؟
|
عیسیم رنگ به معجز سازم
|
|
بقم و نیل به دکان چکنم؟
|
هم عراق آفت شروان چه کشم
|
|
هم سفرخانهی احزان چکنم؟
|
گر شرف وان به مثل شروان نیست
|
|
خیروان است شرف وان چکنم؟
|
چون به شروان دل و یاریم نماند
|
|
بیدل و یار به شروان چکنم؟
|
مه فرو رفت منازل چه برم
|
|
گل فرو ریخت گلستان چکنم؟
|
درج بیگوهر روشن به چه کار
|
|
برج بیکوکب رخشان چکنم؟
|
چو به دریا نه صدف ماند و نه در
|
|
زحمت ساحل عمان چکنم؟
|
رفت شیرین ز شبستان وفا
|
|
نقش مشکوی و شبستان چکنم؟
|
چون نه شعری نه سهیل است و نه مهر
|
|
یمن و شام و خراسان چکنم؟
|
فرقت شهد مرا سوخت چو موم
|
|
وصلت مهر سلیمان چکنم؟
|
چون منم گرگ گزیده ز فراق
|
|
طلب چشمهی حیوان چکنم؟
|
آه و دردا که به شروان شدنم
|
|
دل نفرماید، درمان چکنم؟
|
گرچه اینجام ز خاقان کبیر
|
|
هست نان پاره فراوان چکنم؟
|
آب شروان به دهان جون زدهام
|
|
یاد نان پارهی خاقان چکنم؟
|
چون مرا در وطن آسایش نیست
|
|
غربت اولیتر از اوطان چکنم؟
|
دو سه ویرانه در این شهر مراست
|
|
چون نیم جغد به ویران چکنم؟
|
آن همه یک دو سه دیر غم دان
|
|
نه سدیر است و نه غمدان چکنم؟
|
لیک نیم آدمی آنجاست مرا
|
|
چون سپردمش به یزدان چکنم؟
|
اولش کردم تسلیم به حق
|
|
باز تسلیم دگرسان چکنم؟
|