دل ز راحت نشان نخواهد داد
|
|
غم خلاصی به جان نخواهد داد
|
غمگساران فرو شدند افسوس
|
|
کز عدم کس نشان نخواهد داد
|
آسمان را گسسته شد زنجیر
|
|
داد فریاد خوان خواهد داد
|
بر زمین صد هزار خونریز است
|
|
یک دیت آسمان نخواهد داد
|
زین دو نان سپید و زرد فلک
|
|
فلکت ساز خوان نخواهد داد
|
دیگ سودا مپز به کاسهی سر
|
|
کاین سیه کاسه نان نخواهد داد
|
سرو آزاد را جهان دو رنگ
|
|
رنگ مدهامتان نخواهد داد
|
تا عروس یقین نبندی عقد
|
|
دل طلاق گمان نخواهد داد
|
گیتی اهل وفا نخواهد شد
|
|
شوره آب روان نخواهد داد
|
از زمانه بترس خاقانی
|
|
که زمانه زمان نخواهد داد
|
دیو خوئی است کو به دست بشر
|
|
هیچ حرز امان نخواهد داد
|
گنج خانه است جان خاقانی
|
|
دل به خاقان و خان نخواهد داد
|
چون به خرسندی این مکانت یافت
|
|
خواجگان را مکان نخواهد داد
|
آبرو از برای نان حرام
|
|
به تکین و طغان نخواهد داد
|
آبروی است کیمیای بزرگ
|
|
کیمیا رایگان نخواهد داد
|
گنج اول زمان نداد به کس
|
|
آخر آخر همان نخواهد داد
|
عمر یک هفته ملک شش روزه است
|
|
در بهای جهان نخواهد داد
|
سرمهی دین ورا عروس ختن
|
|
عرس بر قیروان نخواهد داد
|
خسر پست را سوار خرد
|
|
بدل جیشران نخواهد داد
|
دهر بیحضرت بهاء الدین
|
|
آسمان را توان نخواهد داد
|
آسمان بیمعین احمد او
|
|
اخرتان را قران نخواهد داد
|