دفع سرما را قفس کردند زاهن پس در او
|
|
بچهی طاووس علوی آشیان افشاندهاند
|
مجلس انس حریفان را هم از تصحیف انس
|
|
در تنوره کیمیای جان جان افشاندهاند
|
چون شرارش را علم بر ابر سنبل گون رسید
|
|
تخم گل گوئی ز شاخ ارغوان افشاندهاند
|
یا زمین شد خایه و ابر سیه شد ماکیان
|
|
آنگه ارزن ریزه پیش ماکیان افشاندهاند
|
رومیان بین کز مشبک قلعهی بام آسمان
|
|
نیزه بالا از برون خونین سنان افشاندهاند
|
شکل خان عنکبوتان کردهاند آنگه به قصد
|
|
سرخ زنبوران در آن شوریده خان افشاندهاند
|
کردهاند از زادهی مریخ عقرب خانهای
|
|
باز مریخ زحل خور در میان افشاندهاند
|
چتر زرین چون هوا بگرفت گوئی بر فلک
|
|
عکس شمشیر شه خسرونشان افشاندهاند
|
یا گهرهائی که در افسر نشاند افراسیاب
|
|
پیش شروان شاه کیخسرو نشان افشاندهاند
|