این قصیده را در جواب امام مجد الدین سروده و به مدح شاه اخستان پایان داده است

شرع را گنج روان از کلک اوست عقل بر گنج روان خواهم فشاند
ملک را حرز امان از رای اوست روح بر حرز امان خواهم فشاند
گر خضر گردم بر آن غمر الردا هم ردا هم طیلسان خواهم فشاند
ور ملک باشم بر آن عیسی نفس سبحه‌ی پروین نشان خواهم فشاند
زیر پای اسبش ار دستم رسد افسر نوشین روان خواهم نشاند
قحط دانش را به اعجاز ثناش من و سلوی از لسان خواهم فشاند
چون کند پروانه جان افشان به شمع من بر او جان هم‌چنان خواهم فشاند
خود کیم من وز سگان کیست جان تا بر آن فخر جهان خواهم فشاند
ابلهم تا فضله‌ی مء الحمیم بر لب حوض جنان خواهم فشاند
گمرهم تا بر سر بیت الحرام آب دست پیلبان خواهم فشاند
حشنیم تا ریزه‌ی ریم آهنی بر سر تیغ یمان خواهم فشاند
یا نحوس کید قاطع را ز جهل بر سعود شعریان خواهم فشاند
یا سم گوساله و دنبال گرگ بر سر طور و شبان خواهم فشاند
یا کلاهی کز گیا بافد شبان بر سر تاج کیان خواهم فشاند
یا دم الحیضی که از خرگوش ریخت بر سر شیر ژیان خواهم فشاند
یا غبار لاشه‌ی دیو سفید بر سوار سیستان خواهم فشاند
یا لعاب اژدهای حمیری بر درفش کاویان خواهم فشاند
اینت جهل ار فضله‌ی گوی جعل بر مد مدهمتان خواهم فشاند
اینت کفر ار گرد نعلین یزید بر یل خیبر ستان خواهم فشاند
گر چه در حلق سماکین افکنم چون کمند امتحان خواهم فشاند