تا به نوای مدیح وصف تو برداشتم
|
|
رود رباب من است رودهی اهل ریا
|
بهر خواص تو را مائدهی خوش مذاق
|
|
ساختم از جان پاک بنگر و در ده صلا
|
هست طریق غریب اینکه من آوردهام
|
|
اهل سخن را سزد گفتهی من پیشوا
|
خصم نگردد به زرق هم سخن من از آنک
|
|
همدم بلبل نشد بوالعجب از گندنا
|
گر ز درت غایبم جان بر تو حاضر است
|
|
مهره چو آمد به دست مار به کف گو میا
|
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
|
|
رد شدهی عالمم قلب همه دستها
|
نقش کژ من مبین خاصه که دانستهای
|
|
سر لان تسمع خیر من ان تری
|
نایدت از بود من هیچ غرض جز سخن
|
|
نیستم از مدح تو هیچ عوض جز دعا
|
بر در صدر تو باد خیمه زده تا ابد
|
|
لشکر جاه و جلال موکب عز و علا
|
شهر بد اندیش باد خاصه شبستان او
|
|
موقف خسف عظیم موضع مرگ فجا
|