تعاطی الکاس من شان الصبوح | فسق بالراح یا ریحان روحی | |
ببین همچون لبت خندان رخ صبح | بده چون اشک من جام صبوحی | |
هواک الکاس الذی لاتستفت فیها | ولاتخفی الهوی خوف الفضوح | |
لبت می در می است و نوش در نوش | بنامیزد فتوح اندر فتوحی | |
جرحت القلب فاسق الراح صرفا | فاصفاها قصاصا للجروح | |
سخنها تازه کن خاقانی ایراک | کهن شد قولهای بوالفتوحی |