تا لوح جفا درست کردی | سر کیسهی عهد سست کردی | |
ای من سگ تو، تو بر سگ خویش | بسیار جفای چست کردی | |
گفتی سگ من چه داغ دارد | آن داغ که از نخست کردی | |
کشتیم درست و بر لب خویش | خون دل من درست کردی | |
گفتی ز جفا چه کردم آخر | چندان که مراد توست کردی | |
خاقانی بس کز اهل جستن | سر در سر کار جست کردی |