ای لعل تو پردهدار پروین | وای زلف تو سایبان نسرین | |
چشم تو ز نیم زهر غمزه | خون کرد هزار جان شیرین | |
صد عیسی دردمند را بیش | در سایهی زلف کرده بالین | |
از چشم بد ایمنی که دارد | دندان و لب تو شکل یاسین | |
آهستهتر ای سوار چالاک | بر دیدهی ما متاز چندین | |
حقی که نه از وفاست بگذار | راهی که نه از صفاست مگزین | |
آن کز تف عشق توست در تب | جویان ز لب تو مهر تسکین | |
هر ذره که بر تو میفشاند | لطفی بکن ای نگار برچین | |
خاقانی را از آن خود دان | نیک و بد او از آن خود بین |