عشق تو دست از میان کار برآورد | فتنه سر از جیب روزگار برآورد | |
هر که به کوی تو نیمبار فروشد | جان به تمنا هزار بار برآورد | |
جزع تو دل را هزار نیش فرو برد | لعل تو جان را هزار کار برآورد | |
طبع تو تا عادت پلنگ بیاموخت | گرد ز شیران مرغزار برآورد | |
گفتی کز انتظار کار شود راست | وای بر آن کار کانتظار برآورد | |
خوی تو با دیگران چو شاخ سمن بود | کار چو با من فتاد خار برآورد | |
آتش عشق تو در نهاد من افتاد | دود ز خاقانی آشکار برآورد |