با یاد تو زهر بر شکر خندد | با روی تو شام بر سحر خندد | |
درماه نو از چه روی میخندی | کان روی به آفتاب برخندد | |
عاشق همه زهر خندد از عشقت | گر عشق این است ازین بتر خندد | |
آنجا که تو تیر غمزه اندازی | آفاق بر آهنین سپر خندد | |
و آنجا که من از جگر کشم آهی | عشاق بر آتش سقر خندد | |
من در غم تو عقیق میگریم | دانم که عقیق تو شکر خندد | |
چون لعل تو بیند اشک خاقانی | از شرم چو گل به پوست درخندد |