گفتی که: به کین آن قبیله | داریم هزار کید و کینه | |
ما را که ز مهر سینه چاک است | از کینهی دیگران چه باک است» | |
بیچاره پدر چو قیس را دید | وز وی سخنان عشق بشنید | |
دربست زبان ز گفتن پند | بگست ز بند پند پیوند | |
انداخت ز فرط نیکخواهی | کارش به عنایت الهی |
گفتی که: به کین آن قبیله | داریم هزار کید و کینه | |
ما را که ز مهر سینه چاک است | از کینهی دیگران چه باک است» | |
بیچاره پدر چو قیس را دید | وز وی سخنان عشق بشنید | |
دربست زبان ز گفتن پند | بگست ز بند پند پیوند | |
انداخت ز فرط نیکخواهی | کارش به عنایت الهی |