هر چه خندان بدهد، نتواند | که دگر گریه کنان نستاند | |
تا توانی مگشا جیب کسان! | منگر در هنر و عیب کسان! | |
عیببینی هنری چندان نیست | هدف قصد جوانمردان نیست | |
هر چه نامش نه پسندیده کنی | بهتر آن است که نادیده کنی | |
دل ز اندیشهی آن داری دور | دیده از دیدن آن سازی کور | |
بو که از چون تو نکو کرداری | به دل کس نرسد آزاری |