حسن، به هر طره که آرام یافت، | عشق، دلی آمده در دام یافت | |
حسن، ز هر لب که شکرخنده کرد، | عشق، دلی را به غمش بنده کرد | |
قالب و جاناند به هم حسن و عشق | گوهر و کاناند به هم حسن و عشق | |
از ازل این هر دو به هم بودهاند | جز به هم این راه نپیمودهاند | |
هستی ما هست ز پیوندشان | نیست گشاد همه جز بندشان |