تمامی سخن

چو دید آن عاشق دلسوز خسته همایون نامه‌ی یار خجسته
به جوش آمد دلش از درد و اندوه رخش چون کاه گشت و غصه چون کوه
ز نو آغاز کرد افغان و زاری به زاری گفت با باد بهاری