میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان | هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان | |
مه جلوه مینماید بر سبز خنگ گردون | تا او به سر درآید بر رخش پا بگردان | |
مر غول را برافشان یعنی به رغم سنبل | گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان | |
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست | در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان | |
ای نور چشم مستان در عین انتظارم | چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان | |
دوران همینویسد بر عارضش خطی خوش | یا رب نوشته بد از یار ما بگردان | |
حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست | گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان |