چه عشقست این که در دل شد؟ | کزو پایم درین گل شد | |
به بند او در افتادم | کشیدم بند و مشکل شد | |
چه شربت بود عشق او؟ | که جان را زهر قاتل شد | |
قیامت بیند آن دستی | کز آن قامت حمایل شد | |
چو با آیینهی خاطر | جمال او مقابل شد | |
هر آن نقشی که بر دل بد | نهفته گشت و باطل شد | |
ازو من سایهای بودم | به نور آن سایه زایل شد | |
مریدی را مرادی بد | ازان دلدار حاصل شد | |
ریاضت اوحدی میبرد | که این درویش واصل شد |