مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما

مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما به فال نیک ندارم جدا شدن ز شما
مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنه به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
اگر ز خوی شما داشتی خبر دل من عجب نداشتمی بی‌وفا شدن ز شما
ازین صفت که بی‌یگانگی همی کوشید کرا بود طمع آشنا شدن ز شما؟
دلم بدین صفت ار پایمال غصه شود گریختن زمن و در قفا شدن ز شما
غم شما گر ازین سان کشد گریبانم چه پیرهن که بخواهد قبا شدن ز شما
به اوحدی طمع پارسا شدن می‌کنید که بعد ازین نتوان پارسا شدن ز شما