ما کنج دل به روضهی رضوان نمیدهیم
|
|
این گوشه را به ملک سلیمان نمیدهیم
|
خاک مراد ماست دل خاکسار ما
|
|
تصدیع آستان بزرگان نمیدهیم
|
بیآبرو، حیات ابد زهر قاتل است
|
|
ما آبرو به چشمهی حیوان نمیدهیم
|
از مفسلی، کفایت ما چون ده خراب
|
|
این بس، که باج و خرج به سلطان نمیدهیم
|
یوسف به سیم قلب فروشی نه کار ماست
|
|
از دست، نقد وقت خود آسان نمیدهیم
|
بیپرده عیبهای خود اظهار میکنیم
|
|
فرصت به عیبجویی یاران نمیدهیم
|
باشد سبکتر از همه ایام، درد ما
|
|
روزی که درد سر به طبیبان نمیدهیم
|
در کاروان ما جرس قال و قیل نیست
|
|
راه سخن به هرزه درایان نمیدهیم
|
در بزم اهل حال، لب از حرف بستهایم
|
|
جام تهی به بادهپرستان نمیدهیم
|
صائب گهر به سنگ زدن بیبصیرتی است
|
|
عرض سخن به مردم نادان نمیدهیم
|