جویای تو با کعبهی گل کار ندارد | آیینهی ما روی به دیوار ندارد | |
یک داغ جگرسوز درین لالهستان نیست | این میکده یک ساغر سرشار ندارد | |
از دیدن رویت دل آیینه فرو ریخت | هر شیشه دلی طاقت دیدار ندارد | |
از گرد کسادی گهرم مهرهی گل شد | رحم است به جنسی که خریدار ندارد | |
ما گوشه نشینان، چمنآرای خیالیم | در خلوت ما نکهت گل بار ندارد | |
بلبل ز نظر بازی شبنم گلهمندست | مسکین خبر از رخنهی دیوار ندارد |