دیوانهی خموش به عاقل برابرست | دریای آرمیده به ساحل برابرست | |
در وصل و هجر، سوختگان گریه میکنند | از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست | |
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق | از پافتادنی که به منزل برابرست | |
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق | با سرمهی سیاهی منزل برابرست | |
دلگیر نیستم که دل از دست دادهام | دلجویی حبیب به صد دل برابرست | |
صائب ز دل به دیدهی خونبار صلح کن | یک قطره اشک گرم به صد دل برابرست |