ای خامه! دو تا شو و به خط مگذر

زآن پیش که روزگار برگردد برگرد ز روزگار دون‌پرور
نشنیدی و نوحه بر وطن کردی با نثری آتشین و نظمی تر
تو خون خوردی و دیگران نعمت تو غم بردی و دیگران گوهر
وامروز در این پلید بیغوله پند دل خویشتن به یاد آور