جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی | نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی | |
ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش | کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی | |
شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی | که عقل پیر باشد پیش رای پختهاش خامی |
جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی | نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی | |
ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش | کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی | |
شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی | که عقل پیر باشد پیش رای پختهاش خامی |