حیف ز حاجی نبی گوهر بحر وجود

حیف ز حاجی نبی گوهر بحر وجود کز ستم آسمان گشت نهان در زمین
در گران قیمتی بود و سپهر از جفا در دل خاکش نهاد ساخت چو گنجش دفین
رفت ازین گلستان چون گل و احباب را ماند ازو داغ و درد در دل و جان حزین
جانب خلد برین بار سفر بست و شد در روضات جنان همنفس حور عین
چون ز غم آباد دهر، گشت ملول و به شوق کرد از این خاکدان رو به مقام امین
خامه‌ی هاتف نوشت از پی تاریخ او منزل حاجی نبی باد بهشت برین