رو ای باد صبا ای پیک مشتاقان سوی گلشن

کهن اوراق مصحف را چه حرمت در بر آنان که روبند از پر جبریل خاک پای اهریمن
غرض از گردش گردون و دور اختران دارم شکایت‌ها که شرح آن ز هاتف نیست مستحسن
شکایت خاصه از بی‌مهری گردون ملال آرد سخن کوته که از هر داستانی اختصار احسن
الا تا مهر و ماه و اختران در محفل گردون همی ریزند صاف و درد می در جام مرد و زن
به بزمت ماه‌پیکر ساقیان پیوسته در گردش به قصرت مهرپرور شاهدان هموار زانوزن
همه خوشبوی و عشرت‌جوی و شیرین‌گوی و شکرلب همه گلروی و سنبل‌موی و سوسن‌بوی و نسرین‌تن