من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی | کار دل بود که با دل نفتد کار کسی | |
دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم | وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی | |
ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب | چشم بیمار کسی و دل بیمار کسی | |
آخر کار فروشند به هیچش این است | سود آن کس که به جان است خریدار کسی | |
هاتف این پند ز من بشنو و تا بتوانی | بکش آزار کسان و مکن آزار کسی |