رفتی و دارم ای پسر بی تو دل شکستهای | جسمی و جسم لاغری جانی و جان خستهای | |
میشکنی دل کسان ای پسر آه اگر شبی | سر زند آه آتشین از دل دلشکستهای | |
منتظرم به کنج غم گریهکنان نشاندهای | خود به کنار مدعی خنده زنان نشستهای | |
زان دو کمند عنبرین تا نروم ز کوی تو | سلسلهای به پای دل بسته و سخت بستهای | |
غنچه لطیف خندد و پسته ولی چو آن دهن | لب نگشوده غنچهای خنده نکرده پستهای | |
خون جگر خورد یقین هر که چو هاتفش بود | کوکب نامساعدی طالع ناخجستهای |