خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله

خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله ماه و تو به کف شیشه و در دست پیاله
در طرف چمن ساقی دوران می عشرت در ساغر گل کرده و پیمانه‌ی لاله
بر سرو و سمن لل تر ریخته باران بر لاله و گل در و گهر بیخته ژاله
وز شوق رخ و قامت تو پیش گل و سرو بلبل کند افغان به چمن فاخته ناله
ای دلبر گلچهره که مشاطه‌ی صنعت بالای گل از سنبل تر بسته کلاله
آهنگ چمن کن که به کف بهر تو دارد گل ساغر و نرگس قدح و لاله پیاله
عید است و به عیدی چه شود گر به من زار یک بوسه کنی زان لب جان بخش حواله
گفتی چه بود کار تو هاتف همه‌ی عمر هر روز دعا گوی توام من همه ساله