شب وصل است و طی شد نامه هجر | سلام فیه حتی مطلع الفجر | |
دلا در عاشقی ثابت قدم باش | که در این ره نباشد کار بی اجر | |
من از رندی نخواهم کرد توبه | و لو آذیتنی بالهجر و الحجر | |
برآی ای صبح روشن دل خدا را | که بس تاریک میبینم شب هجر | |
دلم رفت و ندیدم روی دلدار | فغان از این تطاول آه از این زجر | |
وفا خواهی جفاکش باش حافظ | فان الربح و الخسران فی التجر |