کدام عهد نکویان عهد ما بستند | به عاشقان جفاکش که زود نشکستند | |
خدا نگیردشان گرچه چارهی دل ما | به یک نگاه نکردند و میتوانستند | |
نخست چون در میخانه بسته شد گفتم | کز آسمان در رحمت به روی ما بستند | |
مکن به چشم حقارت نظر به درویشان | که بینیاز جهانند اگر تهی دستند | |
حریف عربدهی می کشان نهای ای شیخ | به خانقاه منه پا که صوفیان مستند | |
غم بتان به همه عمر خوردم و افسوس | که آخر از غمشان مردم و ندانستند | |
ز جور مدعیان رفت از درت هاتف | غمین مباش گر او رفت دیگران هستند |