حکایت

اگرت هست قوت مردان اینک اسب و سلاح و این میدان
هست آرام جان من مهرش هست سود و زیان من مهرش
دلم از حسن او لقا خواهد دیده‌ام دید، دل چرا خواهد؟
پای دل را به دام او بستم وز می اشتیاق او مستم
فارغ است او ز ما و ما جویان ز اشتیاق رخش غزل گویان: