در نصیحت

روزی اندر سراچه‌ی شاهی کار ناکرده مزد می‌خواهی؟
هر که دل در امور سفلی بست به بلاهای جاودان پیوست
هر دلی کو هوای دنیا خواست در تن افزود، لیک از جان کاست
هر که در ملک جان امین نبود خازن نقد ماء و طین نبود
گوهری پیش مفلسی ننهند این بلندی به هر کسی ندهند
عاشقان راست این مقام، آری عاشقان را سزد چنین کاری