ای راحت روح هر شکسته | بخشای به لطف بر شکسته | |
بر جان من شکسته رحم آر | کاشکستهترم ز هر شکسته | |
پیوسته ز غم شکسته بودم | این لحظه شدم بتر شکسته | |
ای بار غمت شکسته پشتم | تو رخ ز شکسته برشکسته | |
بر سنگ مزن تو سینهی ما | بیقدر شود گهر شکسته | |
ای تیر غمت رسیده بر دل | پیکان تو در جگر شکسته | |
بی لطف تو کی درست گردد؟ | جانا دل من به سر شکسته | |
آمد به درت ندیده رویت | زان شد دل من مگر شکسته | |
در کوی تو جان سپرد دگر بار | آن مرغک بال و پر شکسته | |
دل بندهی توست در همه حال | گر غمزده است و گر شکسته |