ای مه و خور به روی تو محتاج
|
|
بر سر چرخ خاک پای تو تاج
|
چه کنم وصف تو که مستغنی ست
|
|
مه ز گلگونه گل ز اسپیداج
|
هر که جویای تو بود همه روز
|
|
همه شبهای او بود معراج
|
پادشاهان که زر همیبخشند
|
|
به گدایان کوی تو محتاج
|
ندهد عاشق تو دل به کسی
|
|
به کسی چون دهد خلیفه خراج
|
عیب نبود تصلف از عاشق
|
|
کفر نبود اناالحق از حلاج
|
عشق را باک نیست از خون ریز
|
|
ترک را رحم نیست در تاراج
|
چاره با عشق نیست جز تسلیم
|
|
خوف جان است با ملوک لجاج
|
دل نیاید بتنگ از غم عشق
|
|
کعبه ویران نگردد از حجاج
|
دل به تو داد سیف فرغانی
|
|
از نمد پاره دوخت بر دیباج
|
سخن اهل ذوق میگوید
|
|
بانگ بلبل همی کند دراج
|