خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت | گرم چیزی ندادستی بدین تقصیر معذوری | |
ولیکن گر کسی پرسد چه دادستت روا داری | که گویم عشوه اول روز و آخر روز دستوری |
خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت | گرم چیزی ندادستی بدین تقصیر معذوری | |
ولیکن گر کسی پرسد چه دادستت روا داری | که گویم عشوه اول روز و آخر روز دستوری |