در هجو کسی گفته

نکنم خواجه را به شعر هجا لیک برخوانم آیتی ز نبی
ان قارون کان من موسی خواجه آنست کاید از پی فی

شها چون پیل و فرزین شه پرستم نه چون اسبست کارم رخ‌پرستی
رهی آمد چو رخ پیشت پیاده چو فرزین می‌رود اکنون ز مستی