از لالابک تقاضایی کند

ای جهان را دفین به دست تو در چون معادن هزار سرمایه
دولتت را دوام همخانه مدتت را زمانه همسایه
گردن و گوش آفرینش را رسمهای تو گشته پیرایه
جود را پروریده همت تو راست چونان که طفل را دایه
ملکی در محاسن و اخلاق زان نداری محاسن و خایه
آفتابی و در مراتب جاه آفتابت فروترین پایه
چیست کز تابش تو در نورند همه آفاق و بنده در سایه