چاکر ز روی عجز سوئالی همی کند | از روی مهتری سخنم را جواب ده | |
مهمان رسیده باده ندارم ز مکرمت | با چون خودی نمای مرا یا شراب ده |
□
شب تاریک و باد سرد و ابر تند و بارنده | غلاما خیز و آتش کن که هیزم داری افکنده | |
اگر از دود و آن آتش ترا مهمان فراز آید | تو از مال من آزادی که مهمان بهتر از بنده |