یک دو منک می سه تن به چار جوانب | پنج قدح شش زمان بخورده و خفته | |
هفت فلک شد گوا که هشت تن از دل | نه ره ده بار در مدح تو سفته | |
مفخر دهری بده زبان و بنه روی | هشت جنان هفت چرخ مدح تو گفته | |
می شش و نان پنج من چهار منی گوشت | زین سه دو دارم یکی فرست نهفته |
□
وزیر ملکپرور صدر دنیی | زهی احسان تو دنیی گرفته | |
وفا در طبع تو تسکین گزیده | سخا در دست تو ماوی گرفته | |
جهان در آفتاب دولت تو | وطن در سایهی طوبی گرفته | |
ز دارالملک اقبال تو ترمد | جلال گنبد اعلی گرفته | |
ز اقبال تو درج گوهر کون | فروغ گوهر معنی گرفته | |
فلک در پیش عالی درگه تو | ز حیرتها کم دعوی گرفته | |
حسام فتح تو دنیی گشاده | کمند خیر تو عقبی گرفته |