امیر زنگی چون بامداد باز آید | نبشته عرض کنم وان کلاه بفرستم | |
نبشته بودی کان جزو بیتها بفرست | سپاس دارم فردا پگاه بفرستم | |
حسین گفت که جو خواستست حق داند | که جو به زیر نماندست کاه بفرستم | |
وگر به عیب نخواهی شمرد با دو سه مرغ | منی دو آردت از بهر راه بفرستم |