باده خوردن به ساتکینی در | از هنر نیست بلکه هست خطر | |
خفتن و رفتن است حاصل او | وز خطرهای مجلس اینت بتر | |
کردن قذف و کینه جستن مهر | گفتن ناصواب و جستن شر | |
هر که او خورد ساتکینی زان | جز چنین چیزها نبندد بر | |
چون همه رنج هست و راحتی نی | مردمی کن مرا بده تو مخور |