در مفارقت دوستی

به خدایی که از شب تیره روز روشن همی پدید آرد
بی‌قلم بر بساط آینه فام صورت آفتاب بنگارد
کز غمت انوری ز آتش دل آب حسرت ز دیده می‌بارد