در مدح ملک نصرةالدین

مبشر آمد و اخبار فتح ختلان داد نشاط باده کن ای خسرو خراسان شاد
درخت رقص‌کنان گشت و مرغ نعره‌زنان چو برد مژده‌ی فتحت به باغ و بستان باد
تویی که هرچ بخواهی خدات آن بدهد بدان دلیل کزو هرچه خواستی آن داد
تویی که تیغ تو چون سیل خون برانگیزد کنند انجم و ارکان ز روز طوفان یاد
به عون عدل تو از شیر و یوز بستانند گوزن و آهو در بیشه و بیابان داد
ز سنگ ریز در تست دست دریا پر ز فتح باب کف تست ابر نیسان راد
جهان ز خصم تو مخذول‌تر نیابد کس مگر ز مادر محنت برای خذلان زاد
چنانکه نصرت دین می‌کنی ز رایت و رای به هرچه روی نهی ناصر تو یزدان باد