ایضا در تهنیت دارو خوردن مجدالدین

ای زمان فرع زندگانی تو زندگانیت جاودانی باد
وی جهان شادمان به صحبت تو همه عمرت به شادمانی باد
امر و نهی تو بر زمین و زمان چون قضاهای آسمانی باد
بر در و بام حضرت عالیت که بهشتش بنای ثانی باد
روز و شب خدمت قضا و قدر پرده‌داری و پاسبانی باد
با فلک مرکب دوام ترا هم رکابی و هم عنانی باد
خضر و اسکندری به دانش و داد شربتت آب زندگانی باد
تو توانا و ناتوانی را با مزاج تو ناتوانی باد
تا به پایان رسد زمانه‌ی پیر جاه و بخت ترا جوانی باد
هست فرمانت بر زمانه روان دایمش همچنین روانی باد
ملک و اقبال و دولت و شرفت این جهانی و آن جهانی باد